طراح» یا «همای سعادت»؟»

به نام الله، خدای هور و ماهور

طراح» یا «همای سعادت»؟»

در دی‌ماه سال جاری به رسم دوره‌های متوالی تهران شاهد برگزاری نمایشگاهی در حوزه‌ی مبلمان و تجهیزات جانبی در دو زمینه اداری و خانگی بود، به موازات برگزاری این نمایشگاه روندی برای معرفی طراحان آزاد در زمینه‌ی تخصصی مبلمان برنامه‌ریزی، و به این منظور بستری برای نمایش آثارشان اختصاص داده شد. این اتفاق تحت عنوان «اولین رویداد طراحی مبلمان تهران» معرفی و در سالن 35 محل دایمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران جریان یافت. این رویداد به عنوان اولین ارتباط‌دهنده‌ی طراح و تولیدکننده به صورت مستقیم و رسمی بود.

رویداد طراحی مبلمان تهران و آن چه در جلسه گفتگو حین این رویداد مورد بحث قرار گرفت اهمیت حضور طراح در مسیر تولید را بیش از پیش روشن می‌سازد. حتی با دقت نظر بیشتر می‌توان این امر را از مرز اهمیت فراتر دید و در مقام ضرورت به تفسیر آن پرداخت لذا در متن پیش‌رو نگارنده در پی بررسی عناوینی است هم‌چون:

اول: بررسی ارتباط موجود بین گروه عرضه و گروه تقاضا

«دوم: آسیب‌شناسی اجمالی با محوریت مفهومی موسوم به «مهندسی معکوس

سوم: «طرح» اهمیت یا ضرورت؟

چهارم: حرف آخر

اول: بررسی ارتباط موجود بین گروه عرضه و گروه تقاضا

برای مطالعه‌ی این ارتباط، نوعی از رابطه‌ی علی-معلولی را در سه دوره‌ی زمانی مورد بررسی قرار خواهیم داد:

دوره‌ی اول: جنگ ایران و عراق

در این بازه از زمان نیاز گروه تقاضا معطوف به موارد اصلی بوده، عمدتا ناچار به استفاده از داشته‌ها شده و ضرورتی برای حوزه‌ی مبلمان در این دوره احساس نمی‌شود، لذا این گروه وارد مرحله‌ی «افول» می‌شود. در این دوره گروه تقاضا عملکردی مشابه «علت» را داراست و خاصیت «اثرگزاری» را از خود بروز می‌دهد. گروه عرضه نیز در این فرآیند به تبعیت از علت نقش «معلول» را به خود گرفته و به خاطر «اثرپذیری» در حالت «افول» قرار می‌گیرد.

دوره‌ی دوم: پس از جنگ

کشور در دوره‌ی ثبات و سازندگی قرار گرفته و به دنبال آن گروه تقاضا هجمه‌ی قابل توجهی را ابراز می‌کند. این امر باعث رویارویی گروه عرضه با محدودیت زمانی می‌شود. گروه عرضه در این بازه از یک سو فاقد دانش فنی و طراحی‌ست و از سوی دیگر دچار محدودیت در زمان برای پاسخگویی به نیاز جامعه است. در طول جنگ فضای دانشگاهی به صورت فعال عمل نکرده و از تربیت متخصصین حوزه‌ی طراحی عقب مانده است، بخش قابل‌توجهی از طراحان و متخصصان هم در این دوره به خارج از ایران مهاجرت کرده‌اند. شرایط موجود منجر به تقسیم گروه عرضه به دو بخش «تولیدکننده» و «واردکننده» می‌شود. تولیدکننده بنا بر شرایط پیش‌رو  به ناچار مشغول کپی‌برداری (یا به تعبیری «مهندسی معکوس») از طرح‌های موجود در نمایشگاه‌های بین‌المللی می‌شود و گروه واردکننده به انتقال کالاهای موجود می‌پردازد. البته این امر محسناتی در پی داشته و آن هم ورود دانش فنی و تقویت بخش تولید و همچنین ارتقای سطح بصری گروه تقاضا بوده است.

با توجه به تمام تغییرات در این دوره باز هم گروه تقاضا به عنوان «اثرگذار» و «علت» موضع اولیه را مشخص کرده و گروه عرضه همچنان در مقام «اثرپذیر» و «معلول» در این فرآیند حضور دارد.

«دوره‌ی سوم: «فراسیری

مقصود نگارنده از عنوان «دوره‌ی سوم» شرایط موجود (یا به وجود آمده) در یک دهه‌ی اخیر است. گفتیم که در دوره‌ی دوم ارتقا سطح بصری توسط واردکننده‌ها و ارتقا دانش فنی توسط تولیدکننده‌ها صورت گرفت، اما این روند در دوره‌ی سوم باعث دلزدگی بازار تقاضا از موارد تکراری و همیشگی و همچنین رکود دانش فنی در بخش تولید بخاطر تکرار مکررات شده‌ است. به نظر می‌رسد گروه عرضه با دو مشکل مواجه است، از طرفی با «فراسیری» در گروه تقاضا روبروست و از طرف دیگر به علت موانع قانونی در ارتباط با موضوع «کپی رایت»  قادر به حضور در رویدادهای بین‌المللی و ایجاد «بازار هدف» در خارج از ایران نخواهد بود. در این دوره که بازار تقاضا در حالت «انفعال» قرارگرفته، از دیدگاه نگارنده زمان و شرایط مطلوبی برای تغییر در ارتباط بین دو گروه عرضه و تقاضا پیش روست، گروه عرضه اکنون با به‌کارگیری نیروی متخصص (که پس از سه دهه انفعال در این دوره حضور دارد) در زمینه طراحی فرصت دستیابی به «طرح نو» را داراست. به تعبیر دیگر گروه عرضه در دوره‌ی انتقال از «اثرپذیر» به «اثرگذار» قرار گرفته است، در واقع حضور «طراح» وضعیت گروه عرضه را از «معلول» به «علت» تغییر خواهد داد.

«دوم: آسیب شناسی اجمالی با محوریت مفهومی موسوم به «مهندسی معکوس

بی شک شناخت عوامل موثر در کارکرد محصول و درک مهندسی از اجزای مختلف یک سیستم اولین پیشنیاز برای بهبود و نوآوری در فرآیند تولید است. فرآیند بازخوانی یک بخش، زیر مجموعه یا کالا بدون کمک طرح‌ها یا اسناد اولیه «مهندسی معکوس» نامیده می‌شود، به تعبیری دیگر مهندسی معکوس مسیر رسیدن به «سوال» از طریق درک مهندسی و تجزیه و تحلیل «پاسخ موجود» است که به منظور بازتولید، ارتقای دانش فنی، به‌کارگیری روش‌های جایگزین و یا بهبود طرح صورت می‌پذیرد.

بنابر تعریف فوق ارتقای دانش فنی و بهینه کردن طرح اولیه از اهداف مستتر در علم «مهندسی معکوس» است اما آنچه در فضای تولید در ایران به مدت سه دهه اتفاق افتاده کاملا با رویکرد «تقلید» و با هدف پاسخگویی سریع به تقاضای جامعه بوده است، لذا پس از مدتی نه تنها باعث رشد دانش مهندسی نشده که حتی گروه‌های تولید را درگیر نوعی «درجا زدن» کرده است، گویی این فرآیند که در دوران پس از جنگ به مثابه «مسکن» عمل می‌کرده در سالهای اخیر تاثیری مانند «افیون» داشته و این رخوت موجود برای رسیدن به طرح‌های نو محصول همین تاثیر افیون‌وار است.

سوم: «طرح»، اهمیت یا ضرورت؟

در تمام دوره‌های زمانی حضور طرح به عنوان رکن اصلی شروع چرخه‌ی  تولید با اهمیت بوده است. تا جایی که ارایه‌ی محصول بدون طرح یا غیرقابل تصور است یا مانند مسیری بی‌هدف تلقی می‌شود، ولی در زمان کنونی چند عامل مانند هوشمندی بازار تقاضا، تجربه‌ی مصرف محصول، رقابت و جهانی شدن بازارهای فروش باعث رشد جایگاه «طرح» شده و مفهوم «اهمیت» را به «ضرورت» انتقال داده است.

برای ضرورت حضور وجود طرح و حضور طراح در فرآیند ارایه‌ی محصول علاوه بر عوامل مذکور می‌توان دلایل ظریف‌تری برشمرد که «تربیت بازار هدف» از آن جمله است. در رقابت تنگاتنگ و گسترده‌ای که وجود دارد بعد از شناسایی و جلب نظر بازار هدف، «تربیت» سلیقه و نیاز بازار، وفاداری و ثبات گروه هدف را برای عرضه‌کننده به ارمغان خواهد داشت. طراح این توانایی را دارد که با خلق جنبه‌هایی از محصول باعث ایجاد رابطه‌ی حسی بین محصول و مصرف‌کننده شود. هر فرد عموما  واقف به نیازها و تمایلات خود و گروه محدودی از اطرافیان خود خواهد بود، لذا در سطح کلان گروه تقاضا قادر به تجزیه و تحلیل نیازهای خود نیست، در حالی که “طراح” موظف به درک مخاطب و تحلیل نیازها و ارایه شیوه های پاسخگویی به آنهاست.

طراح هرچه در مطالعه و درک جامعه‌ی مقابل (مخاطب محصول) دقیق‌تر عمل کند به تصویر واضح‌‌تری از نوع نیاز مصرف‌کننده می‌رسد. این تصویر به عنوان «دغدغه» اولیه‌ی طراحی شناخته شده و بر اساس همین دغدغه طرحی به عنوان «پاسخ» ارایه می‌شود. در فرآیند دستیابی به طرح؛ زیبایی‌شناسی، اقتصاد و روش‌های کلی برای ساخت، مد نظر طراح قرار می‌گیرند و پس از طرح اولیه تمام این مسایل به صورت یک ارتباط رفتی-برگشتی  بین طراح و گروه ساخت به صورت ریزبینانه‌تری بررسی می‌شود. در طی این چرخه روش بهینه برای ساخت محصول به دست خواهد آمد.

چهارم: حرف آخر

بنابر آنچه گفته شد از نظر نگارنده در شرایط موجود حضور طراح در کنار بدنه‌ی تولید ضروری است. البته این «حضور» تنها ضرورت مورد بحث نیست، ضرورت این امر زمانی محقق می‌شود که طراح قادر به ارایه‌ی مسیری با هدف «اقبال فروش» باشد. طراح در این شرایط هم در احیای بازار داخلی و هم در کشف فرصت های بالقوه‌ی فروش در خارج از کشور توانایی یاری رساندن به گروه عرضه را خواهد داشت. طراح نه تنها به عنوان یاری‌دهنده‌ی گروه تولید، بلکه به عنوان اصلاح‌گر برای گروه مصرف‌کننده هم قادر به ایفای نقش خواهد بود، به تعبیر دیگر طراح باعث ارتقای سلیقه و هوشمند شدن گروه تقاضا خواهد شد. شاید «طراح» در این شرایط «همای سعادتی» باشد بر شانه‌ی صنعت. این امر با درک و دریافت دقیق طراح از نیازهای روز جامعه و ارایه‌ی پاسخی هدفمند در حوزه‌ی طراحی به آنها حاصل خواهد شد. امید است «رویداد طراحی مبلمان تهران» در سال‌های آینده پربار و هدفمند به مسیر خود ادامه داده و مسیری برای حضور طراحان برجسته‌ی ایرانی در صنعت مبلمان و تجهیزات وابسته باشد.

سپهر مهردادفر – هامون زمستان 1398

Leave a Comment