معماری پنهان
«ایران صاحب تمدنی کهن است.» جملهای روشن و حقیقی با این مفهوم که روزگاری طولانی بر این سرزمین گذشته و در تمام این مدت «انسان» در این بوم، در پناه معماری، زندگی کرده است. ایران صاحب تمدن است، پس صاحب جامعه بشری و معماریست؛ و کهن است پس همنشینی انسان و معماری طولانیست. گذر طولانی زمان باعث آمیختگی میان انسان و معماری شده و به زندگی چه برای انسان، چه برای معماری شکل داده است. انسان و معماری سالیان سال در هم تنیده شده و بر هم تاثیر گذاشتهاند.
انسانی معماری را به وجود آورده و انسانی دیگر با آن زندگی کرده (گاهی چند نسل پس از هم در یک بنا زندگی کردهاند.) و متاثر از این زندگی دوباره معماری را به وجود آورده، این چرخه در تمام قدمت این سرزمین ادامه پیدا کرده است. این رابطه تنگاتنگ باعث شده انسان (ایرانی) ذات معماری خویش را درک کرده و حامل آن در حافظهی تاریخی خود باشد. انسان (ایرانی معاصر) به نوعی شهود دست یافته و معماری را مجرد از ساحت ساختمان در ذهن خود جاری و زنده در اختیار دارد. به تعبیری دیگر ساختمان به عنوان جسم و انسان در مقام جان در تنیدگی با هم معماری را به وجود میآورند که باعث دلبستگی انسان (به ساختمان) و اعتدال ساختمان (نسبت به زندگی) میشود.
خوانش تاریخ معماری ایران و بررسی ابنیهی موجود توجه را به یک مورد معطوف میکند و آن اینکه آنها «بیش از آنکه قدیمی باشند خاطرهانگیزند». «خاطرهانگیز» بودن یک شاخصهی ماندگار و قابل لمس در فضایی انسانیست که در «جریان داشتنِ زندگی» آشکار میشود. جریان زندگی (در معماری) گاهی به واسطهی حضور انسان شناخته و دریافت میشود و گاهی به واسطهی جای خالی او. زندگی در معماری تغییر ایجاد میکند، به آن اهلیت میبخشد و در او خاطره میسازد.
گفته شد که شکل و شیوه زندگی انسان در بستر ساختمان مدیون آمیختگی او و معماریست، در این میان، «مبلمان» روایتگر این ارتباط است که برای انسان خاطرهای از ساختمان و برای ساختمان خاطرهای از انسان را باقی میگذارد. «اثاث» جسمیت زندگیست و زندگی حد اعلای ارتباط دوگانهی جان و جسم معماریست. «اثاث» میراثی از انسان است که یا حضورش یا جای خالی او را در معماری نمایان میسازد. «اثاث» اهلیت ساختمان را منجر میشود و زندگی را در معماری جاری میسازد.
زندگی به واسطهی «اثاث» فضا را از ساحت ساختمان بالاتر برده و خاصیت «مکان» به آن میدهد، مکان صاحب کیفیتی ذهنی برای انسان است که در او احساس تعلق (به معماری) ایجاد میکند، مکان «کُنج»ی از فضاست که در آن حس و حالی از زندگی جاریست.